دختر کوچک به مهمان گفت به مهمان گفت!!میخوای عروسکامو ببینی؟؟؟
مهمان با مهربانی جواب داد/بله حتما دخترک دوید و همه ی عروسک هارا آورد....
بعضی از اون عروسک ها خیلی با نمک بودن ولی در بین اونا یک عروسک خیلی قشنگ دیگه هم بود......
مهمان از دختر ک پرسید؟؟؟؟؟؟کدومشون رو بیشتر از همه دوس داری؟؟؟
وپیش خودش فکر کرد... حتما اونی که از همه قشنگتره....
اما خیلی تعجب کرد وقتی که دید دخترک به عروسک تکه پاره ای که یک دست هم نداشت اشاره کرد.............
مهمان از سر کنجکاوی پرسید؟؟؟؟؟؟
این که زیاد خوشگل نیست....دخترک جواب داد آخه اگه منم دوسش نداشته باشم دیگه هیشکی نیست که باهاش بازی کنه و دوسش داشته باشه اونوقت دلش میشکنه...!!!!
حالا میفهمی مهربونی یعنی چه؟؟؟؟؟
* غریبه*